پشیمانى، عزم و تدارک

گروهى از عالمان اخلاق، توبه را به آگاهى از زیان هاى گناه، حالت پشیمانى و عزم بر ترک گناه در حال و آینده و تدارک گذشته تعریف کرده اند. طلایه دار آنان و مبتکر این طرح، غزالى است.
فشرده نظر وى این است که توبه از سه امر مترتب بر یکدیگر تشکیل شده است که هر یک سبب دیگرى است. در آغاز، نور معرفت و ایمان بر قلب انسان مى تابد و از آثار ویرانگر گناه آگاه مى شود. به دنبال این آگاهى سخت نادم شده و آتش ندامت و پشیمانى در دل وى مى افتد. آن گاه عزم جزم مى کند تا گذشته را تدارک کرده و در حال و آینده گناه نکند و درصدد انجام اعمال شایسته برآید.
غزالى در کیمیاى سعادت چنین مى گوید:
«بدان که اول توبه نور معرفت و ایمان است که پدیدار آید، که در آن نور بینند که گناه زهر قاتل است. چون نگاه کند که وى از این زهر بسیار خورده است و به هلاک نزدیک است، به ضرورت، پشیمانى و هراسى در وى پدید آید، چون کسى که بداند زهر خورده است پشیمان شود و بترسد و از پشیمانى انگشت به گلو فرو برد تا قى کند ... هم چنین در وى پشیمانى پدیدار آید بر گذشته و آتشى از آتش خوف در میان جان وى افتد که هلاک خویشتن مى بیند در این آتش، و شره و شهوت گناه در وى سوخته شود و عزم کند گذشته را تدارک کند ... پس نفس توبه پشیمانى است و اصل وى نور معرفت و ایمان و فروع وى بدل کردن احوال و نقل کردن جمله اندام ها از معصیت و مخالفت به اطاعت و موافقت است.»[52]
بیشتر عالمان اخلاق، همانند فیض کاشانى در محجة البیضاء و حقایق، نراقى در جامع السعادات و فرهیختگانى چونان فخر رازى در تفسیرش و ... این تعریف را پسندیده اند. آن گاه غزالى مى گوید: تعاریف مختلفى از توبه ارایه شده است که یا به امر اول و یا به ندامت و یا به عزم بر ترک نظر دارد و غالباً توبه را به معنى ندامت گرفته اند که روح و جان توبه همان است، ولى تمام حقیقتش آن نیست، بلکه ندامتى است که از معرفت برخیزد و عزم را ثمر دهد. آن گاه برخى از این تعریف ها را نقل مى کند، مانند:
«توبه، بدل کردن حرکات نکوهیده است به حرکات ستوده و آن جز به خلوت و خاموشى و حلال خوردن تمام نشود.»
این تعریف از سهل تسترى است و در آن بر امر سوم توبه تکیه شده است.
«توبه، گداختن باطن است به سبب گناهان سابق و توبه، آتشى است در دل که اشتعال پذیرد و شکافى است در جگر که التیام نپذیرد.»
در این دو تعریف بر ندامت، نظر دارد.
«توبه، بیرون کشیدن لباس جفا است و گستردن بساط وفا.»
در این تعریف هم بر امر سوم یعنى ترک گناه تأکید شده است.
از این رو، غزالى اختلاف تعریف هاى توبه را چنین توجیه مى کند که هر کس بُعدى از آن را ملاحظه کرده و به همه آن توجه نکرده است.
سید نعمت الله جزایرى ضمن ستودن تعریف غزالى تبیین دیگرى از دلیل اختلاف در تعریف هاى توبه ارایه مى دهد و آن این که بى گمان توبه داراى مراتبى است و هر مرحله از ویژگى هایى برخوردار است که مرتبه دیگر فاقد آن است و خصوصیات هر کدام غیر از دیگرى است. از این رو، آنان که به تعریف توبه پرداخته اند، هر کس با توجه به مرحله مورد نظر خودش توبه را تعریف کرده و براى همین است که تعریف ها مختلف شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد