است، با هدایت پروردگار متعال این معنا را به وضوح مىفهمد که ترک این امور
و وظایف و سستى ومسامحه در آنها، قصور در مقام بندگى، تقصیر در مقام
عبودیت، جرم، خطا و گناه است. و طبعاً خود را در برابر هر نوع سستى و
مسامحه در آنها، و ترک آنها موظف به توبه و استغفار مىبیند، آنهم توجه جدى
و استغفار با تضرع و مسکنت، با اصرار و الحاح، و با ندامت و دردمندى. از
یک سو، با خوف و نگرانى از این که اگر خداى متعال او را نبخشد چه خواهد شد و
از سوى دیگر، با امید به فضل و رحمت پروردگار خویش، و با امید به اینکه او
را مشمول عفو و مغفرت قرار دهد، و او را با خطاها و تقصیراتش مؤاخذه نکند،
و از جوار خود محروم نسازد.