«وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ * أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ»؛ «و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا میافتند و برای گناهان خود، طلب آمرزش میکنند ـ و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ ـ و بر گناه اصرار نمیورزند با اینکه میدانند. آنها پاداششان آمرزش پروردگار و بهشتهایی است که از زیر درختانش نهرها جاری است؛ جاودانه در آن میمانند؛ چه نیکوست پاداش اهل عمل».(2)
تنها استغفار کسی مؤثر است که نخواهد آن عمل زشت را همچنان مرتکب شود؛ زیرا اصرار داشتن بر گناه، حالتی در نفس ایجاد میکند که با بودن آن حالت، ذکر پروردگار نه تنها مفید نیست؛ بلکه توهین به امر خدای تعالی نیز هست و دلیل بر اینکه چنین کسی از هتک حرمتهای الهی و ارتکاب به محرمات او هیچ باکی ندارد و حتی نسبت به خدای عزوجل استکبار دارد؛ با این حال دیگر عبودیتی باقی نمیماند و ذکر خدا سودی نمیبخشد.