وجود ناقص تو خود گناهی است که هیچ گناهی با آن قابل مقایسه نیست؛ زیرا هر چه باشد انسان موجودی محدود است و همین محدودیت نمی گذارد تا درک تمام و نهایی از خداوند داشته باشد و یا بخواهد با این وجود مادی خویش حق عبادت را چنان که باید و شاید ادا کند.
به هر حال وجود انسان دارای محدودیت ها و ظرفیت هایی است که
اجازه نمی دهد تا حق الهی را ادا کرده و نسبت به خداوند و جلال و عظمت وی
واکنش نشان دهد. پیامبر(ص) مامور می شود تا از مقام ربوبیت عبودی خود برای
مؤمنان استغفار کند و در این راه حتی نسبت به کسانی که اهل اسراف بودند نیز
توجه داشته باشد. با این همه آن حضرت از استغفار نسبت به گروهی چند منع
شده است که از جمله می توان به کافران و منافقان اشاره کرد. خداوند چنان
نسبت به این دو گروه سخت گیر است که می فرماید استغفار هفتاد باره حضرت
محمد(ص) نسبت به منافقان و کافران بی اثر خواهد بود. (توبه آیات 77 و 80 و
منافقون آیات 1 تا 6)
به هر حال استغفار برای خود و دیگران، هم موجب رشد
انسان می شود و زمینه های کمال و ظهور اسمای الهی و فعلیت آن را فراهم می
آورد و هم انسان را از آثار گناه و خطا مصون می دارد. بی گمان دعای شخص در
حق خویش مستجاب می شود زمانی که از دل برآید و دعای شخص نسبت به دیگری
زودتر به اجابت می رسد، زیرا انسان نسبت به دیگری با صداقت بیش تری دعا می
کند و در حقیقت، دعای دیگران در حق آدمی، دعا به زبانی است که بدان گناهی
نکرده است چنان که در روایت آمده است. امام زمان حضرت مهدی(عج) فرموده اند:
اذا استغفرت الله فالله یغفر لک؛ اگر از خداوند، طلب مغفرت کنی،
خداوند نیز تو را خواهد آمرزید. (کافی، ج1، ص 521، ح31؛ کمال الدین، ج2، ص
490، ح 31؛ ارشاد، ج2، ص 361؛ اعلام الوری، ج2، ص 264:کشف الغمه، ج3، ص
251؛ بحارالانوار، ج15، ص 329، ح25 و مدینه العاجز، ج8، ص 58). مشهورترین و
متداول ترین عبارت استغفار «استغفرالله [ربی] و اتوب الیه» است، اما هر نیایشی که در آن طلب مغفرت باشد، نیز استغفار شمرده می شود. در قرآن کریم از این نوع نیایشها که با عباراتی چون «ربنا فاغفرلنا...» یا «رب اغفرلی...» آغاز می شود، فراوان است. در روایات و ادعیه ماثور به موضوع استغفار به صورتهای گوناگون پرداخته شده است.