بنا به دیدگاه متأخران شیعه «ذنب» مراتب مختلفی دارد؛ بنابراین، ذنب نسبت داده شده به معصومین(ع) از نوع گناهان شرعی، قانونی و اخلاقی نیست، بلکه اینان با رسیدن به مقام قرب الهی توجه به امور طبیعی و دنیوی را نوعی غفلت از مبدأ هستی وگونه ای گناه تلقی می کنند. دراین باره تعبیر مشهور «حسنات الابرار سیئات المقربین» به کار رفته است. از این رو، باید این دسته آیات و احادیث مربوط به استغفار معصومین و نیز حدیث نبوی «انه لیغان علی قلبی و انی لاستغفرالله فی الیوم مائه مره» (مسلم، 3/2075) را بر همین معنا حمل کرد (نک: شیخ بهایی، 190- 193؛ فیض، 1/225-226، 7/71-81؛ طباطبایی، 6/364-366، 370-371، 71/341) گاه در قرآن کریم به پیامبر(ص) امر شده است که برای مرد و زن از مؤمنان استفغار کند (نور/ 26، ممتحنه 21). شیخ طوسی استغفار رسول اکرم(ص) برای مردمان را به معنی دعا و لطفی در حق آنان دانسته است که مغفرت و بخشایش خداوند را در پی خواهدداشت (7/466). از نظر قرآن کریم، مؤمن واقعی کسی است که از گناهان خود بی درنگ آمرزش طلبد و پیامبر(ص) را برای استغفار شفیع سازد (نک: آل عمران/ 3/135، نساء/ 4/46).
درباره استغفار ملائکه برای مردم، در آیه ای از سوره شوری (آیه5) تصریح شده است که آنان برای اهل زمین استغفار می کنند و در آیه ای دیگر (غافر/ 7) آمده است که حاملان عرش و فرشتگان پیرامون آن برای مؤمنان استغفار می کنند. برخی ها استغفار ملائکه برای مؤمنان را به سبب شفقت و مهربانی آنان بر بندگان خداوند دانسته اند. (نک: فخرالدین رازی، 82/33). در برخی تفاسیر، استغفار برای زمینیان، مختص به مؤمنان دانسته شده است (طبری، 52/6؛ طبرسی، 01/33). همچنین برپایه روایتی، ملائکه برای آن کس که خیرخواه دیگران و در پی برآوردن نیاز برادران ایمانی است، استغفار می کنند (کافی/ 2/195) البته ناگفته نماند که هرچه معرفت و نورانیت انسان به خداوند و نیز قرب و منزلت وی افزایش یابد، انسان وجود ناقص خویش را در برابر وجود کمال مطلق الهی، گناه می یابد و نسبت به این که نمی تواند آن عظمت را چنان که باید و شاید درک کند و یا حق مقام الهی را ادا نماید از این نظر استغفار می کند. در برخی از منابع آمده است