استغفار برای دیگران، مقام ربوبیتی انسان

انسان همان گونه که مامور و مکلف است تا خود را از بندهای هواهای نفسانی و دشمنان بیرونی برهاند و از راه عبادت و شریعت، به تزکیه و خودسازی اقدام کند و همه ظرفیت ها و استعدادهای سرشته در ذات خویش را به فعلیت رساند؛ هم چنین مکلف است تا دستگیر دیگران باشد و آنان را به سوی کمال به دو شیوه هدایت طریقی و هدایت ایصالی سوق دهد. به این معنا که گاه لازم است تا در مقام امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرد گاه دیگر در مقام استغفار و دعا بنشیند و از خداوند بخواهد تا دیگران را به سوی کمال برساند. در این مقام است که نقش ربوبی و ولایت هر یک نسبت به دیگری بروز و ظهور می کند؛ زیرا هر کسی یک و یا چند اسم الهی را در خود فعلیت بخشیده و از توانایی هایی برخوردار است. در این حالت لازم است تا نسبت به دیگری که این اسمای الهی را در خود فعلیت نبخشیده توجه و عنایت خاص داشته باشد و او را به سوی فعلیت بخشی هدایت و کمک کند. این جاست که نقش ربوبیت و پروردگاری هر یک از انسان ها نسبت به دیگری به ویژه میان مومنان، خود را نشان می دهد. در این مقام است که انسان تعهد و مسئولیت خلافت الهی خود را بروز می دهد؛ زیرا هر یک از انسان ها از ولایت و خلافت عمومی برخوردارند، هرچند که خلافت مطلق و کامل، از آن انسان کامل (معصوم) است.
خداوند در آیه 41 سوره ابراهیم و نیز 28 سوره نوح از مردم می خواهد تا نسبت به خود و پدر و مادر خویش استغفار نمایند و آن را به عنوان یک امر پسندیده توصیه و سفارش می کند. درآیاتی چون 97 و 98 سوره یوسف نیز استغفار برای فرزندان به نمایش گذاشته می شود تا مردم دریابند که دامنه استغفار انسان فراتر از خود است و حتی از آیاتی چون 41 سوره ابراهیم این معنا به دست می آید که این استغفار می تواند تا همه مومنان ادامه یابد و از خویشان نیز بگذرد. (و هم چنین آل عمران آیات 15 و 16 و مومنون آیه 109 و زمر آیه 53) البته گزارش قرآنی نشان می دهد که استغفار تنها از سوی انسان ها انجام نمی شود بلکه حتی فرشتگان الهی نیز برای مومنانی که اهل توبه و پیرو حق باشند، درخواست توبه می کنند. (غافر آیه 7) در این میان ارزش استغفار پیامبر(ص) به عنوان مهم ترین عامل رشدی و صیانتی مطرح می شود (آل عمران آیه 159 و نور آیه 62 و محمد آیه 12)
البته در این آیات از استغفار آن حضرت برای خودش نیز به عنوان یک حکم وجوبی سخن به میان آمده است. از جمله در آیه 19 سوره محمد آمده که برای گناه خویش و مومنان و مومنات... استغفار کن. این حکم برای حضرت(ص) در حالی است که آن حضرت(ص) از هرگناه و خطایی درعصمت است و عصمت به وی اجازه هیچ گناه و خطایی نمی دهد. بلکه در مقام تطهیر محض الهی است و حتی ترک اولی نیز از آن حضرت و امامان معصوم صادر نمی شود. از آیات و روایات دیگر به دست می آید که مراد از آن، قرارگرفتن شخص پیامبر(ص) تحت اسم غافر می باشد که این گونه از هرگونه خطا و اشتباه و ترک اولی نیز در امان ماند و به سخن دیگر، بیانگر نوع عصمت ازطریق غفران الهی می باشد. با توجه به آیات و روایات، نه تنها گناهکاران، بلکه مؤمنان و حتی ائمه(ع) و پیامبر اکرم(ص) نیز مأمور به استغفارند. خداوند در سوره غافر (آیه 55) و سوره محمد (آیه 19) به پیامبر(ص) فرمان استغفار از «ذنب» داده است. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز برای خویش و مؤمنان استغفار می کند. (نهج البلاغه، خطبه 197) در مجمع البیان گفته: از حذیفه بن یمان به سندی صحیح روایت شده که گفت: من مردی بودم که نسبت به اهل خود بد زبان بودم، به رسول خدا(ص) عرضه داشتم: می ترسم این زبانم مرا داخل آتش کند، فرمود: تو چرا از استغفار استفاده نمی کنی؟ من همه روزه حتما صدبار استغفار می کنم. و در الدرالمنثور است که: احمد، ابن ابی شبیه، مسلم، ابو داوود، نسائی، ابن حبان و ابن مردویه از اعز مزنی روایت کرده اند که گفت رسول خدا فرمود: به درستی که پرده امیال برقلبم کشیده می شود و من هر روز صدمرتبه استغفار می کنم.

البته امامیه به اتفاق و اجماع، هرگونه گناه از کبائر و صغایر را، چه پس از بعثت و چه پیش از آن بر رسول اکرم(ص) ممکن نمی شمارد. (مفید، 106؛ علامه حلی، 376) همین حکم درباره امامان معصوم(ع) نیز جاری است و آنان از هرگونه گناه و خطا مصون هستند. برخی در توجیه این آیات گفته اند که مراد از امر به استغفار، استغفار آن حضرت نسبت به امت خویش و نه شخص آن حضرت بوده است (طوسی، 9/300) و یا آنکه استغفار رسول اکرم(ص) از باب تعبد بوده است. (طبرسی، 7/821؛ نیز بغوی، 5/47)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد